الهام اولیه من برای نقل مکان به فرانسه فیلم سابرینا در سال 1954 بیلی وایلدر با بازی آدری هپبورن در نقش یک 20 ساله آمریکایی بی دست و پا بود که تا حدی به لطف مربیان فرانسوی خود به موجودی زیبا و ملکه سرنوشت خود تبدیل می شود. او گفت. “سابرینا، امیلی کوپر نیست!”
پریچارد گفت که زیارت هفتگی او به کافه فلور، جایی که سیمون دوبوار و پیکاسو زمانی پف کرده و موعظه میکردند، توسط دهها زائر خشمگین «امیلی در پاریس» که اکنون در کافه هجوم آوردهاند و سلفیهای آماده اینستاگرامی در یکی از این کافهها میگیرند، خراب شده است. چندین تور 2 ساعته از محله های مورد علاقه امیلی در پاریس، از جمله آپارتمان او در منطقه پنجم. بعضی ها مثل امیلی کلاه قرمزی ماشین آتش نشانی می پوشند.
این سریال در فلک فرهنگی جهانی چنان است که هتلها، رستورانها و بارهای پاریس میگویند صنعت گردشگری از آن سود میبرد و به «اثر امیلی» اشاره میکنند: گردشگران آمریکایی وسواس امیلی که دسته دسته وارد میشوند. در اواخر دسامبر، مکدونالدز در پاریس منوی «امیلی در پاریس» را معرفی کرد که شامل مکباگت بود، که با دوتایی از ماکارونهای شکلات و تمشک تکمیل شد. (در فصل 3، گابریل، یک سرآشپز فرانسوی که مشتاق یک ستاره میشلن است، به احتمال زیاد مک دونالدز را یک «محبت کوچک» می نامد.)
پاملا دراکرمن، 52 ساله، نویسنده آمریکایی ساکن پاریس اهل میامی، که کتاب هایی در مورد مادری فرانسوی و آداب و رسوم جنسی فرانسوی نوشته است، ابراز تاسف کرد که این نمایش با پاریس به عنوان یک “کارتون دو بعدی” برخورد می کند که در آن امیلی می تواند از مونمارتر به سمت چپ سفر کند. بانک در چیزی شبیه یک نانوثانیه، “بدون اینکه هرگز سوار مترو شوید یا با افراد بی خانمان روبرو شوید.” امیلی – گستاخ، ساده لوح و با چکمههای آبی متالیک تا بالای زانو – آینهای ناراحتکننده از همه چیزهایی که او تلاش کرده بود نباشد، نگه داشت.
او میگوید: «ما خیلی تلاش میکنیم که آمریکاییهای زشت نباشیم، و امیلی با لهجه وحشتناک و لباسهای زرق و برقآمیزش، به زبان انگلیسی بر سر فرانسویها فریاد میزند و انتظار دارد که آنها بفهمند.» “یک تبعه آمریکایی در پاریس بودن به این معناست که سعی کنید به طور مبهم فرانسوی یا به طور نامرئی آمریکایی به نظر برسید، و امیلی برعکس آن است.”