تنها شش ماه پس از Encores محبوب جهانی آن! با احیای «Into the Woods»، مرکز شهر نیویورک با تولید به موقع و عالی دیگری درباره مسئولیت و ضرر جمعی بازمی گردد. به کارگردانی هوشمندانه مایکل آردن، نمایش جشن “رژه” در مرکز شهر، که سه شنبه شب افتتاح شد و تا یکشنبه ادامه دارد، بیشتر به تاریخ خشونت آمریکا می پردازد و بهترین آهنگ موزیکال را در بسیاری از فصل های نیویورک ارائه می دهد.
نمایشنامه نویسی آلفرد اوهری نویسنده کتاب از محاکمه لئو فرانک در سال 1913، و زندانی شدن او و لینچ شدن در سال 1915، به جیسون رابرت براون آهنگساز بوم نقاشی داد تا موسیقی پیچیده و مغذی را نقاشی کند که تمام وزن آن تاریخ پرفراز و نشیب را به تصویر می کشد. (هر دو نفر برنده تونیس شدند برای کارشان در این نمایش، که برای اولین بار در برادوی در سال 1998 اجرا شد.) در اینجا، یک ارکستر درجه یک، به رهبری براون، و تحت رهبری موسیقایی تام موری، شکوه و عظمت خود را به زندگی وحشتناکی می آورد.
در قلب این نمایش، بن پلات با صدای ثروتمند قرار دارد که با موفقیت انرژی مضطرب ستایش شده خود را از «ایوان هانسن عزیز» به نقش لئو فرانک، مدیر کارخانه تولید مداد یهودی متولد بروکلین که در محیط اطراف آتلانتا ناآرام است، منتقل می کند. حس برتری منطقهای او با راحتی ساده لوسیل همسرش (یک الماس میکالای درخشان) مطابقت دارد، زیرا او برای یک پیک نیک در روز رژه سالانه روز یادبود کنفدراسیون در شهر برنامهریزی میکند. چهره رسا الماس، با چشمهای درشتی که مانند آژیر صفحهی بیصدا گویا است، بار انعطافپذیری را به دوش میکشد، زیرا لئو به اشتباه برای قتل دختر ۱۳ سالهای که در کارخانه کار میکرد، زندانی میشود.
دادستان هیو دورسی (یک پل الکساندر نولان قابل توجه) در یک دادگاه کانگورو یهودستیز زیر نظر بی توجه قاضی روآن (جان دوست) پرونده ضعیفی را ارائه می کند. یک ناشر روزنامه بنیادگرا (مانوئل فلسیانو) و یک گزارشگر پرهیجان (جی آرمسترانگ جانسون فوق العاده، که در حال خواندن سریع ترین شماره موسیقی موسیقی، “Real Big News” می درخشد، که با چرخش کری گرانت هیجانی مضاعف به وجود آورد. -رقص سنگین اینجا، که در غیر این صورت دوست داشتنی است).
علیرغم تلاشهای دیرهنگام فرماندار اسلاتون (شان آلن کریل)، سرنوشت لئو با شهادتهای دروغینی که از همکاران دختر مقتول (اشلین مدوکس، سوفیا مانیکون، سوفی پولیاکوف) و سرایدار کارخانه، جیم ژوزف کانلیا (با صدای الکسان گرانسالیا) وسوسه شده است، مهر و موم میشود. ). بازیگرانی که شامل گاتن ماتارازو به عنوان یک نوجوان برای انتقام میشوند، بهطور یکنواخت عالی هستند – به همان اندازه که در انفرادی کار و تعداد گروه برق مهارت دارند.
اما مشکلات کتاب، که فاقد برخی فوریت دراماتیک است، همچنان پابرجاست. بن برانتلی در نقد اصلی خود به «احساس بیاعتنایی، یک خشم سرد» اشاره کرد. و همانطور که وینسنت کانبی اندکی بعد نوشت، موزیکال “به گونه ای پخش می شود که انگار هنوز مجموعه ای از نت ها است.” در اینجا خیر و شر قاطی نمی شود. هرگز در مورد اینکه کسی به چه چیزی فکر می کند یا می خواهد انجام دهد، شخصیت و سرنوشت آنها به اندازه شخصیت های کتاب مقدس کودکان از پیش تعیین شده است، هیچ سؤالی وجود ندارد. این نمایش از این نظر به درستی عنوان شده است.
آردن عاقلانه با این کار مقابله میکند و تولید را با شکوفاییهای ماهرانه پر میکند که نفرت آمریکاییها را در طول قرنها تشدید میکند: سلام سربازان کنفدراسیون کند میشود به طوری که بازوهای دراز شده آنها شبیه سلام Sieg Heil است. میله های ماهیگیری روآن و دورسی در یک صحنه مانند سوئیچ ها شلاق می زنند. عیاشی ها در جشن پایانی خود چراغ های غنچه را باز می کنند.
مجموعه مدبرانه دن لافری – یک سکوی چوبی برآمده در کنار آن، به سبک دادگاه، با صندلیهای ساده – به طور موثر صحنهی مینستر، جعبه صابون و چوبهدار را به یکباره تداعی میکند. و صحنه زیر سکو با بند های ستاره و راه راه که بر روی تپه های خاک زرشکی آویزان است – به همان اندازه که “تپه های قرمز قدیمی” مقدس جورجیا به اندازه خاک خون آلود ریخته شده روی تابوت – و یک صفحه نمایش کوچک که بر رویه نمایش تاکید می کند تزئین شده است. طبیعت با نمایش زمان، تاریخ و مکان هر صحنه، که با عکس های تاریخی نمایش داده شده بر روی دیوار پشتی مطابقت دارد.
باز هم، با توجه به متن و اشعار اوهری و براون، این روزها نیازی به ظرافت نیست. روند ادامه دار نژادپرستی، یهودی ستیزی و سیاستمدارانی که «قانون و نظم» را فریاد می زنند، به شدت به فضای مملو از نفرت محیط کار نزدیک می شود و هرگونه تظاهر به احترام را کنار می گذارد. آردن در اینجا با آتش با آتش می جنگد و جهت او صادقانه و بدون ابهام است. اما هیچ کس رها نمی شود. تصور میکنم تماشاگرانی که به شوخیهای تحقیرآمیز درباره حماقتهای جنوبی در پرده اول میخندیدند، حداقل باید با طعنههای بخش دوم از دلسوزی لیبرال انتخابی، که کورتنی کارتر و داگلاس لیون با سرزندگی خواندهاند، بنشینند.
تقریباً ۲۵ سال است که یک «رژه» کاملاً روی صحنه رفته در نیویورک دیده نشده است، و این احیاء دورانی از بازیگران بزرگ، داستانهای بزرگ و استعدادهای بزرگ را به یاد میآورد – زمانی که موزیکالها واقعاً شبیه رویدادها بودند. پلات و دایموند نوازندگان بی باک هستند و دوئت آنها “این هنوز تمام نشده است” یک نیروگاه برای اعصار است. آوازهای فرماندهندهی آنها با تولیدی مطمئن مطابقت دارد که بهترینهای اصلی را زنده میکند و در عین حال به امکان رشد و امید اشاره میکند.
رژه
تا نوامبر 6 در مرکز شهر نیویورک، منهتن؛ nycitycenter.org. مدت زمان: 2 ساعت 30 دقیقه.