اما از حدود سال 1970، منحنی مسطح شد، به ویژه در کشورهای ثروتمند، که شروع به انجام کارهای بیشتر با کمتر کردند. به عنوان مثال، در سال 1979، آمریکایی ها حدود 10.8 کیلووات برای هر نفر مصرف می کردند. در سال 2019 ما برای هر نفر حدود 9.2 کیلووات مصرف کردیم. برای یک حافظ محیط زیست، این پیشرفت به نظر می رسد، اگرچه تقریباً کافی نیست، همانطور که یک نگاه به انتشار CO2 تأیید می کند. برای هال، این یک فاجعه تمدنی بود.
ماشین پرنده او همه چیزهایی است که در اواسط قرن بیستم به ما وعده داده شده بود اما هنوز نداریم: البته ماشین های پرنده، اما همچنین پایگاه های ماه، موشک های هسته ای، باتری های اتمی، فناوری نانو، شهرهای زیر دریا، هوای مافوق صوت مقرون به صرفه. سفر و غیره هال این پیشبینیها و بسیاری موارد دیگر را از نویسندگان و پیشبینیکنندگان علمی تخیلی اواسط قرن جمعآوری میکند و آنها را بر اساس هزینه انرژی آنها مرتب میکند. چیزی که او می یابد این است که شگفتی هایی که ما مدیریت کردیم – اینترنت، تلفن های هوشمند، کنفرانس های راه دور، ویکی پدیا، تلویزیون های صفحه تخت، پخش محتوای ویدیویی و صوتی، واکسن های mRNA، هوش مصنوعی که به سرعت در حال پیشرفت است، تا حد زیادی به انرژی نسبتا کمی نیاز دارند. و شگفتیهایی که ما از دست دادیم به انبوهی از آن نیاز دارند.
اما آنها ممکن است. ما در طول دههها نمونههای اولیه ماشین پرنده زیادی را به پرواز درآوردهایم. بحران های آبی آینده را می توان با نمک زدایی انبوه حل کرد. سفر هوایی مافوق صوت یک مشکل تکنولوژیکی حل شده است. پایگاه های قمری به خوبی در داخل مرزهای احتمال قرار دارند. مسیری که ریچارد فاینمن، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، برای فناوری نانو ترسیم کرد – ساخت ماشینهایی که قادر به ساخت ماشینهای کوچکتر هستند که قادر به ساخت ماشینهای کوچکتر هستند، خوب، متوجه میشوید – هنوز قابل قبول به نظر میرسد. چیزی که ما به آن نیاز داریم انرژی است – خیلی خیلی بیشتر از آن. اما هال فکر میکند که ما به یک جامعه «ارگوفوبیک» تبدیل شدهایم، که او آن را جامعهای تعریف میکند که درگیر «باور تقریباً غیرقابل توضیحی است که در استفاده از انرژی مشکلی وجود دارد».
در اینجا، حساب هال از تحقیر هر کسی که از راه صنعتگران امروزی غوطه ور نمی شود، می چکد. او به داستانهای قدیمی اچجی ولز برمیگردد تا استعارهای مناسب برای جایی که تمدن ما به سمتی رفته است را بیابد، و آن را در الوی بیحوصله، نژادی پسا بشری که در رفاه فراوانی فرو ریخته بود، بیابد. او می گوید که تعارض واقعی بین دارندگان و نداشته ها نیست، بلکه بین انجام دهندگان و نبایدها است. او می نویسد: «نبایدها طرفدار رکود هستند و خوشحال هستند که تمدن ما را به یک کاناپه جمعی تبدیل می کنند. و از نظر او، نبایدها برنده هستند.
“ماشین پرنده من کجاست؟” اثری است که من آن را آینده نگری ارتجاعی می نامم. این فناوری پیشرفتی را که می تواند به ارمغان بیاورد را دوست دارد. نمی تواند انسان های نرم و شلخته ای را که در مسیر آینده قرار می گیرند تحمل کند. هیچ چیز غیرقابل توضیحی در مورد اینکه چرا کشور به کشور به دنبال حفظ انرژی هستند یا اینکه چرا همچنان یک هدف است وجود ندارد. یک فهرست جزئی شامل رودخانه ها و نهرهای مسموم، شهرهای خفه شده از مه، لبه ناهموار تغییرات آب و هوایی و انقراض گسترده مداوم و هزینه های ژئوپلیتیکی گیر افتادن به نفت عربستان سعودی و گاز روسیه است.