در رفتنعباس معروفی یکی از نویسندگان برجسته و شناخته شده معاصر است که در عرصه های مختلف از جمله نویسندگی، روزنامه نگاری، شعر، نمایشنامه نویسی و تدریس فعالیت داشت. او با آشنایی با نویسندگان موفقی چون گلشیری در جوانی توانست نویسندگی را آغاز کند.
اگر اهل مطالعه باشید، حتماً رمان معروف «سمفونی مردگان» را در کتابخانه خود دارید یا حداقل یک بار آن را خوانده اید، شاهکار نویسنده جاودانه است. به بهانه درگذشت این نویسنده بزرگ، مروری کوتاه بر زندگی، آثار و فعالیت های عباس خواهیم داشت. پس تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
زندگینامه
نام او را عباس گذاشتند که در 27 فروردین 1336 در شهر تهران و در محله بازار نایب السلطنه به دنیا آمد. وی دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان مروی گرفت و در دانشکده ادبیات، نمایش و هنرهای زیبای تهران پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی بیش از یک دهه در دبیرستان های تهران معلم ادبیات بود.
عباس از دوران جوانی آرزوی نوشتن داشت و همواره سعی می کرد با نویسندگان بزرگ زمان خود ارتباط برقرار کند. این آرزو در سال 1358 با دیدار هوشنگ گلشیری و سپس محمد سپانلو محقق شد. سرانجام در سال 1359 اولین مجموعه داستان خود را با نام «روبه روی آفتاب» منتشر کرد. معروفی در سال 1368 مشهورترین رمان خود به نام «سمفونی مردگان» را منتشر کرد که نقطه عطفی در کار نویسندگی او بود.
در سال 1366 مدیریت ارکستر سمفونیک تهران را بر عهده گرفت و موفق شد بیش از 500 کنسرت از هنرمندان مختلف را برگزار کند. وی در سال ۱۳۶۹ مجله فرهنگی-ادبی «گردون» را تأسیس کرد که تا سال ۱۳۷۴ به فعالیت خود ادامه داد. یکی از مهم ترین نتایج این ماهنامه فعال شدن مجدد قانون نویسندگان ایران بود که جلسات این قانون را در دفتر مجله برگزار کرد. پس از دستگیری، مجله ورق زده شد و تصمیم معروف به تبعید از کشور گرفته شد. ابتدا به پاکستان سفر کرد و از آنجا عازم آلمان شد. او سال ها بعد توانست بزرگ ترین کتابفروشی ایرانی در اروپا به نام «خانه هنر و ادبیات هدایت» را در خیابان کانت برلین تأسیس کند و کلاس های داستان نویسی خود را در آنجا برگزار کند.
عباس علاوه بر نویسندگی معروف به خوانندگی نیز علاقه داشت و فردوسی شاعر مورد علاقه او بود. شعر او «نام عاشقانه»، «عین القاضی و عشق» و «چهار ساله از پیامبر» است.
عباس در سال ۲۰۱۹ به سرطان مبتلا شد و خبر بیماری خود را اینگونه منتشر کرد: یکُوقت غسه نخوری معروفی! و من عصبانی بودم.» وی در دهم شهریور 1401 در سن 65 سالگی دار فانی را وداع گفت.
محمد عباس معروفی
سمفونی مردگان
این کتاب مشهورترین اثر عباس است که به زبان های مختلف از جمله آلمانی، ایتالیایی و یونانی ترجمه شده و برنده جایزه ادبی سورکامپ شده است. روایت معروف در این رمان تراژیک است و به خود فرد بستگی دارد، زیرا راوی داستان بارها تغییر می کند و هر داستان متفاوت از زبان یک شخص روایت می شود. شخصیت واقعی این کتاب آیدین نام دارد که شاعر و روشنفکر است و علاقه زیادی به مطالعه دارد. قسمت کوتاه این کتاب را می خوانیم:
“نمی دانم مادرش او را به اندازه من دوست داشت؟” آیا کسی می تواند بفهمد که لذت عاشقی چیست و چه چیزی انسان را به ابدیت نزدیک می کند؟ آدم به دنیا می آید. به طوری که او نمی خواهد به چیز دیگری فکر کند. نمی گذارد دلش برای دیگری بلرزد و هرگز انکار نخواهد شد.»
شورش سال
اثر دوم سال معروفی است که داستانی غم انگیز و غم انگیز دارد. این کتاب داستان دختری به نام نوش آفرین است که پدرش سرهنگ را به کار سنگ فرستادند. داستان به محدودیت های زنان می پردازد. همچنین عشق و قدرت از دیگر موضوعات این داستان است. در ادامه گزیده هایی از این کتاب را می خوانیم:
«بعضی وقتها احساس میکنم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه میشود، به طوری که مردان با زنان ازدواج میکنند و چهرهشان را چروک میکنند. اگر می توانستند بچه را در دامنشان می گذاشتند و اگر نمی توانستند اشک هایشان را پاره می کردند. یک زن معلول است و حاضر نیست تمام شجاعت و شهامت خود را برای اثبات برتری خود به کار گیرد. مسابقه مهم بود و مرد باید برنده شود.”
فریدون سه پسر داشت
این رمان داستان مبارزه مردی سیاسی به نام مجید امانی است که نوعی قتل و کشتار روشنفکران را محکوم می کند. معروفی این رمان را به سبک پست مدرن نوشته است.
«هر وقت می آیم یک لقمه نان در دهانم بگذارم و بخورم از آن متنفرم. Grih rah rah namsm ra maibandd و دلم میباعره به همان لکمه ک فرو میدهم در هق هق شوم. نمی دانم چرا. وقتی این موضوع را با دستیارم، خانم هایکه مطرح کردم، او از پنجره به بیرون نگاه کرد و پس از یک سکوت طولانی گفت: “چون بوی افتخار می دهد.”
کاملا خاص
بسیاری از منتقدان این کتاب را داستان زندگی خود می دانند. زندگی مردی به نام عباس که به آلمان مهاجرت کرده و در هتل کار می کند، کاملاً مختص سبک نثر و روایت روان اوست. سفر و مهاجرت مهمترین موضوع این کتاب است. بخش کوتاهی از این کتاب:
«آدم آنقدر احمق است که گاهی سرنوشت خود را به اولین روز هفته می سپارد. گاهی یک چیز کوچک می تواند با سرنوشت آدم بازی کند، گاهی آدم بی دلیل نام ها را حفظ می کند و بعداً همان نام محکوم می شود.
داستان های کوتاه عباس شناخته شده است
روبه روی افتب (1359)، آخرین نسل (1365)، عطر یاس (1371) و شاهزاده برهنه (1379)، دیراورنگان جزیری ابیتر (1382)، چارخ گوردون با گلیرز آبابسپور (2015) و کتاب دوم با گلیرز 15 باسپور2.
نشان می دهد
वरग (1365) ، ता कजा मेनी (1361-62) ، دلی بای و آهو (1366) ، اونگ خاطره های ما (1382) ، آن شصت نفر ، آن گ131 ع39 خدا (1319) خدا (1310) .