tncibanner

چگونه صنعتگران استعماری جهان جدید را خیره کردند

لس آنجلس – “El Siglo de Oro.” عصر طلایی اسپانیا. بهار باشکوه فرهنگی که «دون کیشوت»، کاخ اسکوریال، ال گرکو و ولاسکوز را برای ما به ارمغان آورد.

از دست ندهید: صبر کنید، چه زمانی همه شروع به استفاده از Apple Pay کردند؟

وقتی ماه گذشته در یک مهمانی برای استقلال مکزیک این عبارت را به کار بردم، یک مرد اکوادوری لبخندی زد و گفت: “البته آن بی رحمان وقت داشتند به هنر و ادبیات فکر کنند زیرا از قاره من استثمار می کردند.”

به گفته موزه هنر شهرستان لس آنجلس، آنها از تبلیغات زرق و برق دار استفاده کردند. 93 اثر در «آرشیو جهان: هنر و تخیل در آمریکای اسپانیایی، 1500-1800» منطق بصری مجلل امپراتوری اسپانیا را نشان می‌دهد، یکی از قدرتمندترین و گسترده‌ترین آثاری که جهان تاکنون دیده است. نمایی از صنعتگران استعماری آن

یک صفحه نمایش تاشو نقاشی شده درخشان از اواخر قرن هفدهم بگیرید. این یک عروسی بومی در ایزتاکالکو، نزدیک مکزیکو سیتی را به تصویر می کشد. در حالی که تازه ازدواج کرده‌ها از میان دره‌ای با سقف‌های کاهگلی پیش می‌روند، یک شبیه‌ساز موکتزوما خود را با برگ‌های خرما می‌پوشاند، در حالی که آکروبات‌ها با تاب تاب وارونه «پالو وولادور» شجاعت می‌کنند و رقصنده‌ها با لباس‌های بی‌نظم بومی می‌چرخند.

دوباره نگاه کنید و هوس های دنیای قدیم را خواهید دید. این نقاشی با رنگ‌های رنگارنگ که یادآور بروگل است، انجام شده است. در سمت چپ، اسپانیایی‌ها در شنل‌ها و روسری‌های خود پرسه می‌زنند و به مهمانی چشم دوخته‌اند. در سمت راست، این یک کلیسای کاتولیک است که زن و شوهر به تازگی آن را ترک کرده‌اند – یک بنای سنگی مبهم که توسط قاب‌بندی پوشانده شده است، اما یک خانه خداست.

مانند رقص میتوت که در اینجا مشاهده می شود (رقص ترکیبی ناهوا-اسپانیایی که مقامات استعماری آن را تحمل کردند)، دنیای جدید اسپانیا نبود، و با این حال اسپانیا همه را لمس کرد.

صفحه‌های تاشو از آسیا می‌آیند، قلمرویی که حداقل تا حدی اسپانیایی است، از زمانی که میگل لوپز د لگازپی فیلیپین را در سال 1565 فتح کرد. رسانه نقاشی به اروپا، و موضوع برای دنیای جدید. با گذشت زمان، آمریکا در میان این قاره ها چنان پیشگام شد که یک بازدیدکننده قرن هجدهم، با دادن عنوان و مضمون این نمایش، مکزیکو سیتی را “آرشیو جهان” نامید.”

اسپانیای استعماری برای موزه ها تازگی ندارد. اما «بایگانی جهان» از این نظر نادر است که هیچ وامی ندارد. به مدت 15 سال، تحت نظر عقاب کاتزو، LACMA به شدت در حال خرید بوده است. این بزرگترین موفقیت ها می تواند LACMA را به عنوان مقصد اصلی برای هنر استعماری اسپانیا، بسته به نتیجه گسترش آن، قرار دهد.

در کنار پرده‌ها، نخ‌های طلایی گران‌قیمت آسیایی آمریکای شمالی را پر کرده بود. دو لباس روحانی مکزیکی درخشان قرن 18 از آنها ساخته شده است. چشمان شما باید با درجه‌بندی گلدوزی‌های خود مطابقت داشته باشند، گویی به یک فضای آفتابی در فضای باز.

از این لباس‌ها به ملکور پرز هولگین نقاش بولیویایی می‌رسیم که پیروانش او را «ال گرکوی پرو علیا» می‌نامیدند. عزاداران در “Pietà” ویرانگر او (حدود 1720) لباس های قرمز و سبز اینکا را پوشیده اند. سپس هولگوین آنها را با الگوهای متنوعی از بروکاتادو، تارهای متحرک از ورق طلا می پوشاند که با لبه صاف یک قلم مو بسیار تیز خالکوبی کرده است. مانند کشیشانی که این لباس ها را پوشیده بودند، داغدیدگان هولگین برای این مراسم لباس پوشیده اند.

همانطور که از سه بعدی به دو بعدی می روید، از نخ های طلایی به بوم های بروکاتادو، از مبلمان مرواریدی به کلاژهای خیره کننده انکونچادو، از مجسمه های سدر چند رنگی به بوم های مذهبی پر از پارچه باکره، می توانید استعمار را احساس کنید. انگیزه ای برای تبدیل عظمت امپراتوری به رنگ.

نقاشی های اروپایی نیز مانند قرقره های نخ چینی به دنیای جدید رسیدند. آنها به صورت چاپ های ارزان و قابل حمل وارد شدند. بسیاری از نقاشی‌های این نمایشگاه از مدل‌های اروپایی کپی می‌کنند. خود هولگوین «Pietà» نسبتاً فروتن‌تر آنتونی ون دایک (میلادی 1620) را کار می‌کند. و سه نقاش مکزیکی استاد فلاندری طبیعت گرایی شهوانی را که معلم ون دایک نیز بود، پیتر پل روبنس تفسیر می کنند.

“ازدواج باکره” نیکلاس انریکز (1745) رمان آرام روبنس “نامزدی مریم باکره” (دهه 1620) را به یک جمبوری کاتولیک با الگوهای عجیب و غریب تبدیل می کند. انریکز با نقاشی روی مس (به طوری که صحنه می درخشد)، لباس عرفانی به کشیش می پوشاند و زوج مقدس را کوتوله می کند.در کلیسای جامعی که مملو از پژواک تثلیث است: ستون‌های سه‌جانبه اسکله و ملیله‌ای پاپ‌آرت پرهیاهو.

روبنس، که در فلاندر اسپانیا مستقر بود، ماه‌های شکل‌گیری را در مادرید گذراند تا از تایسان‌های معروف فیلیپ دوم کپی کند و با ولاسکز راحت شود، حتی با استاد سویلیایی تور ایتالیا را برنامه‌ریزی کرد. اگرچه او کاملاً فلاندری بود، اما مدیون کشتی های ناله نقره و طلای دنیای جدید بود که عصر طلایی اسپانیا را تقویت کرد. هولگوین و انریکز با برانگیختن آهنگ‌های فلاندری مانند روبنس، یک پیشتاز هنری را که قاره‌هایشان در وهله اول تامین مالی کرده بودند، تغییر دادند.

به زبان انگلیسی، این نمایش چیزی از تأثیر اروپا بر نقاشان استعماری را توضیح می دهد. اما من نیاز به کد QR برای دسترسی به زیرنویس دیوار به زبان اسپانیایی را زیر سوال می‌برم. چرا تواناترین مترجمان این نمایشگاه پر زرق و برق و آموزنده را به تلفن هایشان تبعید کنید؟

از آنجایی که اعتقاد بر این بود که تغییر دین بهانه ای برای فتح است، این آثار هنری عبادی باید بینندگان خود را تحت تأثیر قرار می دادند. آنها باید با شکوه بومی موجود رقابت می کردند. (برای زمینه، یکی از تونیک های اینکای پیش از استعمار به احتمال زیاد در نمایش بدیع است.) و آنها هنوز هم دارند.

کاتزو در این کاتالوگ در مورد طبقه بندی پرتره های کاستا (یا کاست) می نویسد: «نمی توانستم تصمیم بگیرم که آیا هنرمندان و حامیانشان تنوع را جشن می گیرند یا یک تقسیم بندی عمیقاً نژادی در جامعه را ترویج می کنند. “در پایان هر دو است.”

یکی از کاستای نقاش مکزیکی میگوئل کابررا، “از اسپانیایی و موریکا، دختر آلبینو” (1763)، مردی اسپانیایی با پوست روشن، همسرش و نوزادی با پوست آلابستر در حال غوغا کردنشان را به تصویر می‌کشد. این ترکیبی ترسناک از جذابیت خانگی و اصلاح نژاد است، در نسبت های نامشخص.

این بوم زمانی متعلق به سری 16 معروف کابررا بود. زمانی که LACMA آن را در سال 2015 خریداری کرد، همه به جز یکی در موسسات دیگر به حساب می آمدند. به زودی، همانطور که کریستوفر نایت منتقد گزارش داد، کاتزو نامه‌ای ناشناس دریافت کرد که در آن عکس‌های معتبری از بوم مفقود شده، «از اسپانیایی و کاستیزا، دختر اسپانیایی» درج شده بود. هر کسی که این یادداشت مرموز را نوشت (و کاتزو دیوانه وار تلاش کرد تا یاد بگیرد)، این شخص چنین پرتره هایی را به عنوان طلسم هایی از دنیای فتح شده جدید درک می کرد، اشیایی هم اسپانیایی و هم غیر اسپانیایی.

نامه به کاتزو با صدای خیالی دختر از پرتره گم شده گفت: “باید بدانید که من خوب هستم و کمتر از دو (2) مایل از LACMA فاصله دارم.” “من گم نشده ام، فقط نمی خواهم پیدا شوم.” امضا شده بود، «به خون مختلطم با وجود اینکه اسپانیولا می گویند، افتخار می کنم».

آرشیو جهان: هنر و تخیل در آمریکای اسپانیایی، 1500-1800

تا اکتبر 30، موزه هنر شهرستان لس آنجلس، 5905 بلوار Wilshire، لس آنجلس، (323) 857-6000; lacma.org.

Adrienne Daniel

قهوه‌کار بسیار جذاب. دانشجو. محقق سفر. بت نوجوان آینده.

تماس با ما